ماجرای سیاره‌ی دراینور

 

خرید گیم تایم 60 روزه اروپا

 

ماجرای سیاره‌ی دراینور، ورود کیل‌ جیدن به خط داستانی و نحوه ایجاد ارتش هورد
سارگراس زمانی که دید نمی‌تواند به این راحتی آزراث را تصاحب کند، به فکر بزرگ‌تر کردن ارتشش افتاد. به همین دلیل به سیاره‌ی دیگری به اسم آرگوس (Argus) رفت تا سه رهبر از نژاد اریدار (Eredar) را در اختیار خود بگیرد. سه فردی که نامشان کیل جیدن (kil’jaeden)، آرچیموند (Archimonde) و ولن (Velen) بود. از بین این سه تن، تنها ولن از این پیشنهاد سر باز زده و به سمت سیاره‌ی دراینور (Draenor) فرار کرد. به همین دلیل به افرادِ پیروِ ولن، درای‌نِی (Draenei)، یعنی اهل سیاره‌ی دراینور گفته می‌شود. کیل جیدن از این رفتار ولن دلخور شد چون فکر می‌کرد ولن به نوعی به او و آرچیموند خیانت کرده است.

پس از حمله‌ی ناموفق به آزراث، کیل جیدن که به جناح سارگراس پیوست، به سیاره‌ی دراینور می‌رود تا با پیاده‌سازی یک نقشه‌ی بسیار هوشمندانه اما پلیدانه، ارک‌های بومی آن محل را فاسد کند تا به جناح سارگراس ملحق شوند. کیل جیدن با خوراندن خون شیطانی با ارک‌ها، پروسه‌ی جذب آنها را با موفقیت انجام می‌دهد. ارک‌ها از این بابت رسما به خدمتگزاران سارگراس و لژیون تبدیل می‌شوند. ارتش هورد (Horde) این‌گونه متولد می‌شود؛ اتفاقی که سرمنشاش کسی نبوده جز کیل جیدن.

هورد در برابر آلاینس؛ مقابله نژادهای وارکرفت با یکدیگر
بعد از نقشه‌ی موفقیت‌آمیز کیل جیدن علیه ولن و مردمانش، سارگراس گروه هورد را روی سیاره‌ی در حال نابودی‌شان رها کرد. همین اتفاق ناگوار باعث شد تا هوردها بخواهند مکان جدیدی را برای زندگی پیدا کنند. آنها برای این منظور به سمت سیاره‌ی آزراث روانه شدند. هوردها با ایجاد دارک پورتال‌ به آزراث، رسما نبرد جدیدی را رقم زدند؛ نبردی که به نوعی تهامگا به سرزمین آزراث تلقی شد. مردمان آزراث با دفاع کردن از سرزمین‌ خود توانستند در نهایت دارک پورتال را ببندند. اورک‌ها که راه دیگری برای زنده ماندن نمی‌دیدند مجدد با ایجاد دارک پورتال‌های متعدد به آزراث، نبرد را تکرار کردند.

گروهی از قهرمانان آزراث برای مقابله با هورد، اتحاد آلاینس را تشکیل می‌دهند. آنها تصمیم گرفتند طی اقدامی جسورانه با عبور از دارک پورتال، به سیاره‌ی دراینور سفر کرده تا اورک‌ها را در همان سرزمین‌شان نابود کنند تا دیگر هیچ گونه دارک پورتال جدیدی ایجاد نشود. با این حال نقشه‌ی آلاینس به درستی پیش نرفت و پورتال‌های متعدد ارک‌ها باعث شد تا سیاره‌ی دراینور چند تکه شده و به محلی جدید و بدتری به اسم اوت‌لند (Outland) تبدیل شود. به همین سبب برخی از نیروهای آلاینس در همان سیاره‌ی اورک‌ها گیر می‌افتند و در سمت مقابل هم برخی از اورک‌ها در آزراث به دام افتاده و محبوس می‌شوند.

لیچ کینگ وارد می‌شود
کیل جیدن، مسبب تمام اتفاقات رویدادهای ناگوار اخیر، رسما به یک شیطان تمام عیار تبدیل شده است؛ اهریمنی که بیکار ننشسته و خدمتکار وفاداری را به اسم لیچ کینگ خلق کرد تا سیاره‌ی آزراث را به صورت مستمر و مداوم تضعیف کند. از سمتی دیگر طی سلسله حوادثی متوالی، شاهزاده‌ای به اسم آرتاس که از نژاد انسان بود، برای نجات مردمش علیه لیچ کینگ جنگید. متاسفانه آرتاس فریب لیچ کینگ را می‌خورد و با برداشتن شمشیری به اسم فراست‌مورن (Frostmourne)، به شوالیه‌ مرگ (Death Knight) تبدیل مي‌شود. آرتاس رسما در مقام یک سرباز، در رکاب ارتش لیچ کینگ قرار می‌گیرد و با حمله به سرزمین‌های پدری‌اش، الف‌های زیادی را قتل عام می‌کند.

فعالیت‌های آرتاس در نقش شوالیه‌ی مرگ
آرتاس در پی نبردهایش در جبهه‌ی تاریکی، با استفاده از منبع جادویی قدرتمندی به اسم سان‌ول (Sunwell)، موجودی به اسم کِلتوزاد (Kel’thuzad) را احیا کرده تا آرچیموند – که یک خدای باستانی قدرتمند است – را به این دنیا احضار کند. عملکرد اخیر آرتاس باعث شد تا سان‌ول علنا کارکردش را از دست بدهد و به نوعی فاسد شود. توانمندیِ های‌ الف‌ها (High Elves) به شدت به سان‌ول وابسته بود؛ به همین دلیل شاهزاده‌ی این دسته از الف‌ها که کالتاس (Kael’thas) نام داشت نام نژاد خود را به بلاد الف‌ها (Blood Elves) تغییر داد. شاهزاده کالتاس به این دلیل نام نژاد را تغییر داد تا ادای احترامی باشد بر افرادی که خونشان بابت دفاع از سرزمینشان علیه آرتاس ریخته شده بود.

ماجرای مبارزه‌ی آرتاس با سیلواناس ویندرانر
آرتاس در گذشته با یک جنرال از نژاد الف به اسم سیلواناس ویندرانر (Sylvanas Windrunner) مبارزه کرده و در نهایت نیز او را شکست می‌دهد. آرتاس به جای کشتن سیلواناس، روح او را از بدنش جدا کرده و سیلواناس را به یک بنشی (banshee) تبدیل می‌کند. با تبدیل سیلواناس به یک بنشی، او نیز رسما در خدمت لیچ کینگ به مبارزه می‌پردازد. زمانی که بالاخره قدرت آرتاس به عنوان شوالیه سیاه در پی نبردهای پی‌درپی به طرز قابل توجهی تضعیف می‌شود، سیلواناس خود را از بندِ تسخیر نجات می‌دهد اما همچنان یک بنشی است. سیلواناس تصمیم می‌گیرد انتقام سختی از آرتاس گرفته؛ به همین خاطر او برای کشتن آرتاس لحظه‌شماری می‌کند.

به پایان رسیدن مسیر آرتاس و روی کار آمدن لیچ کینگ جدید
وقتی خدمتکار کیل جیدن به سرزمین اوت‌لند دارک پورتال‌هایی را باز می‌کند، دو اتحاد آلاینس و هورد با سفر به اوت‌لند تصمیم می‌گیرند تا جلوی تهامگا لژیون را در همان بطن ماجرا بگیرند. آنها در اوت‌لند متوجه می‌شوند اورک‌های سالمی نیز وجود دارند که فاسد نشده‌اند و به همین خاطر در جناح قهرمان‌های داستان قرار می‌گیرند. کیل جیدن موقعی که گروه هورد را می‌ساخته، با خوراندن خونِ شیطانی (Demonic Blood) رسما کاری کرده تا اورک‌ها دچار طلسمی نحس شوند. به همین دلیل اورک‌ها به شدت مستعد جذب به سمت نیروی تاریک هستند. درگیری بین لژیون و قهرمان‌ها بالا می‌گیرد و لیچ کینگ در این نبرد آسیب جدی می‌بیند اما از بین نمی‌رود.