با توجه به برخی تصمیمات سیلواناس که در گذشته اشاره کردیم، مردمانش علیه او شورش کردند. سیلواناس در شروع بستهی الحاقی شدولندز، پس از یک نبرد جانانه با لیچ کینگ تصمیم میگیرد در اقدامی غیرقابل انتظار، کلاهخود جادویی لیچ کینگ را نابود میکند. با اینکه بولوار زنده از نبرد قسر در میرود، ارتش اسکورج بدون رهبر میماند. سیلواناس با این اقدامش، سرزمین جدیدی را به قلمرو سیاره آزراث باز میکند که شدو لندز (Shadowlands) نام دارد.
شدولندز را میتوان به نوعی سرزمین ارواح دانست. اگر ارواح، قابلیت اصلاح یا نجات پیدا کردن را نداشته باشند به مکانی به اسم ماو (Maw) فرستاده میشوند و تا ابد در آنجا گیر میافتند. سایر ارواح به طور معمول وارد یکی از چهار قلمروی میشوند که در شدولندز وجود دارد؛ قلمروهایی که بسته به نوع و سبک زندگی فرد در کالبد جسمانیاش، منزلگاهی برای ارواح خواهد بود.
سیلواناس با کارهایی که کرده، باعث شده تمامی ارواح به طور مستقیم وارد ماو شوند. ظاهرا او با مسئول ماو که زندانبان (The Jailer) نام دارد، بنا به دلایلی که هنوز نمیدانیم دست به یکی کرده است. هورد از سمت مقابل به جای انتخاب وارچیف جدید، انمگانی از رهبران را روی کار آورد تا فعالیتها بر اساس خردِ مگاعی انجام شود. در جریان کارهایی که سیلواناس انجام داده، اسکورج توانسته بسیاری از رهبران سرزمینهای مختلف آزراث را مثل جاینا پرادمور، اندوئین ورین و تال اسیر کند.
شما برای شروع ماجراجوییهایتان در بازی The World of Warcraft: Shadowlands به چنین پیشزمینهی داستانی نیاز پیدا میکنید. در غیر این صورت ارتباط برقرار کردن با شخصیتها و همچنین دنیای بسیار وسیع بازی WoW برای شما به شدت سخت خواهد بود؛ چراکه از ماهیت لیچ کینگ بیخبر هستید و اصلا هیچ ایدهای نیز ندارید سیلواناس کیست، از کجا آمده و اصلا چرا چنین رفتاری را در همان سکانس سینمایی ابتدایی بازی از خود نشان میدهد. البته باید خاطر نشان کرد قصهی وارکرفت، پیچیدهتر از این حرفاست و کاراکترها هر کدام داستانهای زیادی دارند و میتوان برای هر یک شخصیتهای وارکرفت، یک مقالهی مفصل نوشت.