کشف سیارهی آزراث و جنگ علیه امپراطوری سیاه
در گیر و دارِ ساخت ارتش جهنمی، تایتانها توانستند ورلد سول سیارهی آزراث (Azeroth) را پیدا کنند که متاسفانه توسط خدایان باستانی آلوده شده بود. با این حال تایتانها به این موضوع پی بردند که هنوز میتوان آزراث را نجات داد. از طرفی، تایتانها از اینکه خودشان وارد مهلکه شوند کمی وحشت داشتند؛ چراکه فکر میکردند اگر از قدرتهایشان استفاده کنند، به روحِ تایتان خفته در سطح سیاره، آسیب جدی وارد میشود. به همین دلیل تایتانها ارتشی از خدمتکاران وفاداری را به استخدام خود درآوردند.
ارتش خدمتکاران تایتانها توسط محافظینِ تایتانها (Titan’s Keepers) در جنگ علیه امپراطوری سیاه (Black Empire) هدایت میشدند. رهبری این امپراطوری مخوف روی دوش چهار خدای باستانی سنگینی میکرد؛ کفون (Cthun)، یاگساران (Yogg-Saron)، یاشاراش (Y’shaarj) و نزاث (N’zoth).
ماجرا زمانی جالب میشود که میفهمیم تایتانها بدون نابود کردن سیاره نمیتوانند خدایان باستانی را نابود کنند چون آنها به نوعی به سیارهی آزراث متصل هستند. بنابراین تایتانها تصمیم گرفتند مثل رویکرد سارگراس در گذشته، به نوعی خدایان باستانی و شیاطین را زندانی کنند؛ اما در بعدی به اسم Elemental plane.
کمک گرفتن تایتانها از چاه ابدیت (Well of Eternity)
با این حال قدرت یاشاراش به اندازهی زیاد بود که خودِ تایتانها دست به کار شدند و دقیقا همان نگرانی که از قبل داشتهاند، گریبانشان را گرفت. روح تایتان به شدت آسیب دید و از بابت این اتفاق، انفجاری عظیم رخ داد. پس از این اتفاق تایتانها متوجه شدند که از بین بردن خدایان باستانی باعث میشود سیارهی آزراث نیز نابود شود. بهترین راه حل همچنان زندانی کردن خدایان باستانی بود و در حقیقت، تایتانها گزینهی دیگری روی میز در اختیار نداشتند.
تایتانها در نهایت توانستند به مقصود خود رسیدند. آنها پس از زندانی کردن خدایان باستانی تصمیم گرفتند در قدم اول، آسیب یاشاراش به آزراث را با استفاده از چاه ابدیت (Well of Eternity) حل و فصل کنند. در قدم بعدی تایتانها روی روح تایتان خفته کار کردند تا توانمندی گذشتهی خود را پیدا کند. سپس آنها تشکیلات و تجهیزات زیادی را خلق کردند تا به جامعهی آزراث کمکرسانی شود. حتی شایعه شده بود این تشکیلات میتواند قدرتی بیشتر از خودِ سارگراس را نیز پیدا کند. از سمتی دیگر نگهبانان بیشتری به عنوان خدمتگزاران تایتانها خلق شد تا امنیت سیاره به شکلی درست تامین شود.
البته مخلوقات تایتانها صرفا در ابتدای خلقتشان خصیصههای مطلقا مثبت داشتند و با تکامل در گذر زمان، خصیصههای رفتاریشان نیز تغییر پیدا میکرد. تایتانها به طور خلاصه همه کار کردند تا سیارهی آزراث مجدد سر پا بایستد. از طرفی آنها صبر کردند تا بالاخره روزی روحِ تایتانی که از آن مراقبت میکردند از خواب ابدی بیدار شود.
تایتانها قرار بود به سارگراس اطلاع دهند که دیگر نیازی به خشونت نیست و واقعا میتوان بدون کشتنِ یک موجود زنده، دنیا را از شر فساد و تاریکی نجات داد. متاسفانه سارگراس به هیچ صراط مستقیمی هدایت نشد؛ چراکه وقتی سارگراس از وجود چنین روحِ تایتانی خفته مطلع شد، برای نابودیاش خیز برداشت چون همچنان این مبارز بر این باور بود که ورلد سولِ مورد نظر فاسد شده است؛ به همین سبب نبردی بین تایتانها و سارگراس مجدد شکل گرفت که در نهایت سارگراس، پیروز از این جنگ بیرون آمد.
ورود ملکه آشارا، مالفورین و ایلیدن به داستان
خوشبختانه سارگراس هیچ ایدهای نداشت که چگونه میتواند وارد سیاره آزراث شود؛ سیارهای که همه چیز در صلح و صفا برقرار بود و اهالی سرزمینهای مختلف در سطح این سیاره درگیر زندگی خودشان بودند. مشکل از جایی شروع شد که برخی از اهالی آزراث به اسم نایت الفها، در استفاده از جادو به درستی عمل نمیکنند و به نوعی به سارگراس سیگنال میدهند که لوکیشن دقیق سیاره کجاست. سارگراس نیز به نوعی توانست آشارا (Azshara)، ملکهی الفها را فریب دهد تا با استفاده از چاه جادویی ابدیت، یک پرتال باز کند.
مالفورین (Malfurian) و ایلیدن استورم ریج (Illidan Stormrage)، دو برادر از نژاد نایت الف بودند که تصمیم گرفتند ملکه آشارا را از این کار بر حذر دارند. این دو تن به مقصودشان نزدیک شده بودند اما بین دو برادر اختلاف نظر ایجاد میشود. مالفورین میخواهد با نابود کردن چاه، سیاره آزراث را نجات دهد. در سمت مقابل ایلیدن با نظری کاملا متضاد، به برادرش خیانت میکند. در نهایت چاه ابدیت منمگاد شده و گردابی عظیم شکل گرفت. با اینکه وسعت تخریب بسیار زیاد بود، آزراث بار دیگر نجات پیدا میکند.