تایتان‌های پانتئون در برابر اربابان وید (Void)

خرید گیم تایم 60 روزه اروپا

تایتان‌ها از ماهیت انرژی وید باخبر بودند اما از هویت اربابان وید یا حتی خدایان باستانی خیر. تایتان‌ها توجه‌شان به نیروی تاریک دیگری در قلمروی به اسم Twisting جلب شد که از قِبلِ این نیرو، موجودات بدطینتی خلق شد که امروزه آنها را شیاطین می‌نامیم. این موجودات قصد نابودی تمامی جنبنده‌های زنده‌ی دنیا را در سر داشتند. تایتان‌ها از این اتفاق خوشحال نبودند و به همین دلیل آنها برای جلوگیری از اتفاقات ناگوارِ پیشِ رو، شجاع‌ترین مبارز خود را به اسم سارگراس (Sargeras) به آن محل فرستاده تا این بحران را حل و فصل کند. این مبارز، شجاعانه برای مدت زیادی بین دنیاها سفر کرده و به مبارزه با شیاطین می‌پرداخت تا این‌که به یک نکته‌ی عجیب پی برد.

سارگراس و اولین رازی که به آن پی برد
سارگراس متوجه شد که با شیاطینی روبه‌رو می‌شود که قبلا آنها را قلع و قمع کرده بود. او در نهایت راز مهمی را کشف کرد. شیاطین در صورتی واقعا برای همیشه کشته می‌شوند، اگر تنها در قلمرو خودشان یعنی همان تویستینگ (twisting nether) کشته شوند. البته سارگراس کاملا متوجه نشد که ساز و کار قلمرو مذکور به چه صورتی است. او تنها این قضیه را فهمید که شیاطین به این راحتی از بین نمی‌روند و به همین منظور سارگراس تصمیم گرفت آنها را در یک بعد از زمان به اسم ماردوم (Mardum) زندانی کند. این مبارز توانست به هدفش برسد و با این کار، آرامش به هستیِ وارکرفت برگشت.

سارگراس و دومین رازی که به آن پی برد
آرامش دنیا تا زمانی دوام داشت که سارگراس از سر کنجکاوی، جهانی را کشف کرد که توسط خدایان باستانی آلوده شده بود؛ جهانی که در داخل آن، یک ورلد سول وجود داشت. شیاطین نیز تلاش می‌کردند تا انرژی وید را از آن استخراج کنند. سارگراس به این راز نیز پی برد که اگر اربابان وید می‌توانستند یک ورلد سول را به صورت کامل آلوده کنند، نیروی بسیار عظیمی آزاد می‌شد که به واسطه‌ی آن، یک موجود خبیث ظهور پیدا می‌کرد؛ موجودی که تایتان‌های پانتئون‌ هم نمی‌توانستند جلوی او ایستادگی کنند.

از طرفی تایتانِ آلوده به وید می‌توانست تمام ماده و انرژی موجود در جهان را یک تنه مصرف کند. این اتفاق در راستای همان چیزی است که اربابان وید از ابتدا می‌خواستند؛ یعنی وجود سرزمینی یک‌پارچه از هویت وجودیِ خودشان. سارگراس برای اولین بار، از این آینده‌ی شوم به وحشت افتاده و ورلد سول را با شمشیر خود به دو تکه تقسیم می‌کند. این تصمیم باعث ایجاد شدن انفجار عظیمی می‌شود که هم خدایان باستانی و هم انرژی‌های تاریک را به خود جذب می‌کند اما با تمامی این داستان‌ها، تایتان مورد نظر کشته مي‌شود.

ایدئولوژی سارگراس و نحوه شکل‌گیری ارتش Burning Legion 
ایدئولوژی سارگراس این بود که اگر قرار باشد دنیای فاسد داشته باشیم، بهتر است از اول ریشه‌ی فساد را نابود کنیم تا اصلا حیاتی شکل نگیرد تا به فساد کشیده شود. متاسفانه سایر تایتان‌ها کاملا با این طرز فکر مشکل داشتند و این عقیده در تایتان‌ها وجود داشت که می‌توان برای پاک کردن محیط و شخصیت‌ها جنگید و تنها به پاک کردن صورت مسئله اکتفا نکرد. تایتان‌ها متاسفانه نتوانستند سارگراس را قانع کنند؛ چراکه این مبارز باور داشت حتی یک سیاره‌ی بی‌روح می‌توانست گزینه‌ی بهتری برای زندگی باشد تا این‌که کل سیاره توسط اربابان وید تسخیر شود؛ بنا به همین دلایل سارگراس از مگاع تایتان‌های پانتئون رانده شد.

سارگراس تصمیم گرفت به تنهایی ارتشی از شیاطین را ایجاد کند. او قبلا برای ساخت زندان شیاطین زحمات زیادی را کشیده بود اما او در نهایت با شکستن غل و زنجیرهای این زندان، شیاطین را در خدمت خود گرفت. این‌گونه شد که ارتشی به اسم Burning Legion شکل گرفت تا با فساد اربابان وید به نوعی مقابله شود.